۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

خوشبختی



خوشبختی ما در سه چیز است
تجربه از دیروز، استفاده از امروز ، امید به فردا
ولی ما با سه جمله ی دیگر زندگی مان را تباه می کنیم
حسرت دیروز ، اتلاف امروز ،ترس از فردا
دکتر علی شریعتی

آرزوهایی که حرام شدند


جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کرد
به فردی گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم
او هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی ،بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا ...
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یه آرزوی دیگر
تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن جست و خیز کردن و آواز خواندن و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر بیشتر و بیشتر
در حالی که دیگران می خندیدند و گریه می کردند ،عشق می ورزیدند و محبت می کردند ،او وسط آرزوهایش نشست ،آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا و نشست به شمردنشان تا پیر شد و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند آرزوهایش را شمردند حتی یکی از آنها هم گم نشده بود همه شان نو بودند و برق می زدند
بفرمائید چند تا بردارید به یاد او هم باشید که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

دعای واقعی


روزی روزگاری اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند برای نزول باران دعا کنند،در روز موعود همه برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یک دختر بچه با خودش چتر آورده بود